English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5038 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
teleran U دستگاه هدایت هواپیما بوسیله تلویزیون ورادار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
radio approach U دستگاه هدایت فرود هواپیما بوسیله بی سیم
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
control U وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
controlling U وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
controls U وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
homing guidance U هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
terminal guidance U هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
ferret U هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
ferrets U هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
guidance U هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
plane director U نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
azimuth guidance U هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
avigation U فن هدایت هواپیما
leading line U خط هدایت هواپیما
aircraft modification and control U کنترل و هدایت هواپیما
airmanship U متخصص در خلبانی و هدایت هواپیما
aircraft guide U مسئول هدایت هواپیما درفرودگاه
vectored attacks U تک هدایت شده هواپیما به هدف
electronic navigation U هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
rudders U سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
rudder U سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
beacon U امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
beacons U امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
omnidirection range U سیستم هدایت چند جهتی هواپیما
homing station U ایستگاه ردیاب دستگاههای هدایت مسیر هواپیما
crt U وسیله نمایش حروف یا طرح ها یا اطلاعات گرافیکی مشابه دستگاه تلویزیون
automatic pilots U دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
automatic pilot U دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
conductivity meter U دستگاه اندازه گیری قابلیت هدایت
radar altitude U ارتفاعی که بوسیله راداربطور خودکار به هواپیماداده میشود ارتفاع راداری هواپیما
roentgenoscope U دستگاه معاینه بوسیله اشعه مجهول
flight control U دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
aircraft arresting U دستگاه مهار هواپیما
turbofan U دستگاه تهویه یا بادبزن متحرک بوسیله توربین
simulator U برنامه کامپیوتری که کاربر امکان هدایت هواپیما را میدهد. با نشان داده یک تابلوی کنترل واقعی و صحنههای متحرک .
simulators U برنامه کامپیوتری که کاربر امکان هدایت هواپیما را میدهد. با نشان داده یک تابلوی کنترل واقعی و صحنههای متحرک .
ground controled approach U دستگاه فرود خودکار هواپیما
aircraft arresting U دستگاه بازدارنده هواپیما ازحرکت
absolute altimeter U دستگاه ارتفاع سنج هواپیما
eyelesi U دستگاه کنترل خودکار هواپیما
sonar U دستگاه کاشف زیر دریایی بوسیله امواج صوتی
electroencephalograph U دستگاه ثبت امواج الکتریکی مغز بوسیله برق
debriefing U پسش اطلاعات کسب شده بوسیله کشتی یا هواپیما توجیه و بازپرسی از خلبانان بعد از شناسایی
channel selector U انتخاب کننده کانال تلویزیون کانالگیر تلویزیون
quadrantal points U نقاط یا قطبهای دستگاه جهت یابی هواپیما
quadrantal error U اشتباه قرائت دستگاه جهت یاب هواپیما
vectored attacks U تک غیر مستقیم هواپیما به هدف با استفاده از هدایت یک یکان زمینی مستقر دراطراف هدف
ink jet printer U دستگاه خروجی که بوسیله پاشیده شدن لایه نازکی ازجوهر چاپ میکند
mach trim compensator U دستگاه تنظیم حداکثر سرعت هواپیما به طور خودکار
goldie lock U فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
indicated airspeed U سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
transfer loader U دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
altitude azimuth U عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
guidance U هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
heliograph U گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
phototostat U رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
rubber banding U قابلیتی از CAD که به یک مولفه اجازه میدهد تا درطول صفحه نمایش بوسیله قلم الکترونیکی یا دستگاه ماوس به مکان مورد نظرکشیده شود
pressure altitude U ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
mace U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
maces U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
fighter direction U هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
beamrider U موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
stellar guidance U سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
inertial guidance U سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
conductance U ضریب هدایت قدرت هدایت
gyro pilot U سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
celestial guidance U سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
elevation tracking U دستگاه تعقیب صعود هواپیما تعقیب صعود یا بالا رفتن
approach end U نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness U حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
barometric leveling U تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdown U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdowns U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aft U قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
air mileage indicator U کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
spoiler U صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
space charter U اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
screwpropeller U پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
coordinated turn U دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
moments U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
transition altitude U ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
azimuth indicator U شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
aprons U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing U سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
apron U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
clear way U محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
goggle box U تلویزیون
Goh Chok Tong U تلویزیون
a television U تلویزیون
tellies U تلویزیون
telly U تلویزیون
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
channels U کانال تلویزیون
channeling U کانال تلویزیون
channelled U کانال تلویزیون
channeled U کانال تلویزیون
channel selector U سلکتورکانالهای تلویزیون
videoed U تلویزیونی تلویزیون
faceplate U صفحه تلویزیون
videos U تلویزیونی تلویزیون
channel U کانال تلویزیون
video U تلویزیونی تلویزیون
educational television U تلویزیون اموزشی
videoing U تلویزیونی تلویزیون
color television U تلویزیون رنگی
screen U صفحه تلویزیون
couch potatoes U معتاد به تلویزیون
TV U مخفف تلویزیون
couch potato U معتاد به تلویزیون
TVs U مخفف تلویزیون
closed circuit U تلویزیون مداربسته
face U صفحه تلویزیون
vieming screen U صفحه تلویزیون
screening, screenings U صفحه تلویزیون
faces U صفحه تلویزیون
screened U صفحه تلویزیون
television broadcasting station U فرستنده تلویزیون
closed circuits U تلویزیون مداربسته
screens U صفحه تلویزیون
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
televises U با تلویزیون نشان دادن
televised U با تلویزیون نشان دادن
televise U با تلویزیون نشان دادن
image effect U اثر تصویر تلویزیون
Color films(T. V). U فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟
televising U با تلویزیون نشان دادن
flaking U برفک زدن تلویزیون
flaked U برفک زدن تلویزیون
closed-circuit television U تلویزیون مدار بسته
closed circuit television U تلویزیون مدار بسته
spherical faceplate U صفحه محدب تلویزیون
simultaneous color television U تلویزیون رنگی همزمان
sequential color television U تلویزیون رنگی مرحلهای
flake U برفک زدن تلویزیون
The television flickers . U تصویر تلویزیون می لرزد
airwave U امواج رادیو و تلویزیون
teleplay U نمایشنامه مخصوص تلویزیون
neutral density faceplate U صفحه رنگی تلویزیون
televisor U بیننده برنامه تلویزیون
cylindrical faceplate U صفحه استوانهای تلویزیون
picture U حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
camcorders U دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
camcorder U دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
couch potato U معتاد به تلویزیون [اصطلاح روزمره]
Is there a television? U آیا تلویزیون وجود دارد؟
juicer U متخصص نور در تلویزیون وتاتر
picturing U حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
pictures U حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
screening U نمایش بر روی پرده تلویزیون
pictured U حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
altitude height U سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
go around mode U روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
command speed U سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
apparent altitude U ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
His speech gripped the television viewers ( audience ). U سخنرانی اش بینندگان تلویزیون را قبضه کرد
coherence U فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحهای تلویزیون
The pigeous peched on the television aerial . U کبوترها روی آنتن تلویزیون نشستند
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
To turn off the lights. (T. V. ,radio). U چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
To turn on the light(radio, T. V). U چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
UHF U محدوده فرکانس برای ارسال سیگنالهای تلویزیون
screens U روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
screening, screenings U روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
pals U line alteration phase سیستم تلویزیون رنگی
air time U زمانپخش برنامههای رادیو یا تلویزیون روی آنتن
screen U روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
unwatchable [film, TV] <adj.> U ارزش دیدن نداشته باشد [فیلم یا تلویزیون]
snow U برفک روی صفحه تلویزیون [اصطلاح روزمره]
pal U line alteration phase سیستم تلویزیون رنگی
screened U روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
point of no return U نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
Recent search history Forum search
1may fader good
2interfereometry
1The system has been solved by a coupled Poisson– Neumann algorithm. The resolution method consists of the linearization of the transport equations by the finite difference method. The actual version u
1Magnetometric methods
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
1تاندانسیو
1پرو سویت یعنی چه؟ در مقاله ای از آل احمد آمده درباره صادق هدایت
1Rotating machinery absorbing real power in any of a number of operating quadrant combinations
1اموزش بستن قطعات دستگاه تاتو با تصویر
1Oem
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com